به کام ماست می و جام و جسم و جان هر چار


چه خوش بود که بود یار آن چنان هر چار

حباب و قطره و دریا و موج را دریاب


به عین ما نظری کن یکی است آن هر چار

چهار حرف بگیر و خوشی بگو الله


یگانه باش و یکی را روان بخوان هر چار

حریف سرخوش و ساقی مست و جام شراب


امید هست که باشند جاودان هر چار

چهار طبع مخالف موافقت کردند


ببین مخالفت این مخالفان هر چار

یکی است اول و آخر چو ظاهر و باطن


چهار اسم مسمی یکی بدان هر چار

چهار یار رسولند دوستان خدا


به دوستی یکی دوست دارشان هر چار

چهار مرتبه سید تنزلی فرمود


ترقئی کن و می جو ز عاشقان هر چار